با افتخار به همسرانش می نگرد و در اندیشه این است که شب را با کدامیک از این ها سر کند..!
همسر سومش تنها دوسال از دختربزرگش کوچکتراست!همسر بزرگش تنها بغض را همدم خویش کرده است چرا که با هیاهو و آه و فغان تنها خودش را از چشم نان آور خانه می اندازد و زن دومش اما کمی جنب و جوش دارد و اینروزها درپی لباس جدیدتر و بیشتر کردن النگوهایش است تا مبادا جیب شوهر سهم سوگلی شود!دلش میخواست تنها بانوی همسرش باشد اما خب چه میشود کرد!مرد است دیگر خودش بهتر میداند!
و اما دخترک لرزانی که به او گفته اند دل از عروسکهایش بکند و برای اینکه از گرسنگی نمیرد عروسک این مردشود!
این تراژدی غم انگیز حاصلش کودکانی عصبی و جوانانی متزلزل و نسلی بیمار می شود ..
نسلی که براحتی لبالب حشیش میشود
نسلی که میخواهد از دنیای حقیقی ساعتی دل بکند و مست می کند..
نسل بیماری که قربانی چند همسری در استان ماست.

No comments:
Post a Comment