Friday, 6 November 2015

سوءاستفاده از فقر مردم بلوچ و مجبور نمودن جوانان بلوچ به انجام امور تروریستی،جاسوسی


حتما این چند خط و سطر را باید بخوانی بلوچ
بیش از سه دهه است که اعتماد کردن دولت به ملت بلوچ برمی گردد به اینکه بلوچ تن به ذلت و خفت و همکاری دهد.
یعنی اینکه بلوچ از اصل خویش خارج و تبدیل به غلام شود.در حقیقت وقتی می گوییم در این زمان اعتماد می کنند این در جهت رساندن فهم مطلب است.زیرا وقتی شما غلام کسی شوید بخودی خود تمام حقوق بنیادین و انسانی شما از شما سلب می شود و در این شرایط اعتماد نیست بلکه مجبور به انجام کاری می شوید که شاید از حیطه قدرت و وجدان و ایمان شما هم خارج باشد.مثل برداشتن سلاح سپاه و وزارت اطلاعات و کشتن برادر ،هم نوع و هم مذهب و هم لباس.
با این توضیح پی می بریم که وقتی اعتماد بدین طریق جلب میشود این یعنی اینکه برای همیشه شما جزء اینکه یک برده یک رباط چیزی دیگری نخواهید بود و اختیاری برای اذعان حق خویش نخواهید داشت .و تنها برای زنده ماندن ملزم به انجام و اجرای اموری هستید که به شما دیکته میشود.
و کما اینکه ما اکثر مردم بلوچ با این شرایط و نوع اعتماد آشنایی داریم.و بحث دیگر که بردگی بودن و رباط بودن را توجیح می کند در این است که نظام همین بردگان خودفروخته از دین و اصل خویش را بر ما بعنوان ریش سفید،معتمد،آدمی که کلامش در نزد دولتی ها خریدار دارد و این که بعضی و یا بسیاری از امتیازات به وی داده میشود عالب می کنند تا همهما را بدین طریق زیر دست خویش دراورند.این همه دبدبه و کبکه برنامه ریزی شده و دیکته شده از سوی وزارت اطلاعات و سپاه است که بصورت محسوس ونامحسوس به وی القا می شوند.
و اما عمده مشکلی که مردم ما را بدین طرق غیرانسانی و ایمانی می کشد وجود فقر گسترده ای است که برآسمان بلوچستان چون ابرهای مصنوعی لنگر انداخته و جزء بارش دوازده ماهه فقر ،محرومیت،تبعیض چیزی دیگر ندارند و این ابرها همانگونه که گفتم مصنوعی و عمدی است تا مردم ما را از بهار حقیقی شان محروم و بسوی بهار کذایی شان که غلامی و تحت امر بودن است بکشاند.
بنابراین باید توجه داشته باشیم که نباید بیش از این در فریب و سراب ماند.
سرزمین ما برعکس همه تفسیرات،تفصیلات،و انتظارات سرزمینی فقیر و پس مانده نیست ،بلکه سرزمینی سرشار از منابع و معادن غنی است که اگر صاحب و حاکم و اراده در اختیار ما باشد ثروتمندترین مردمان دنیا خواهیم بود.
بنابراین مردم عزیز ما باید در راستای دور کردن این ابرهای مصنوعی که جزء فقر و محرومیت چیزی دیگر نمی بارند برآیند و این امر با توجه به رویکرد و سیاست و نگاه نظام که در راستای دشمنی و نابودی ما است ممکن نیست مگر تا ان زمان که ما بود و نبود خود را در مبارزه و ترک دوستی و همکاری به هر نوع و هر اندازه و به هر شکل و شمایلی که باشد بدانیم و دوری کنیم.
امروز نتیجه همین همکاری های قدم به قدم و محسوس و نامحسوس را در رابطه به وزارت و سپاه می بینیم که منجر به قتل هزاران فرزند بلوچ و بروز جنگهای طایفه ای وبعنوان سپر کردن فرزندان ما در مقابل برادران مبارز ودر این اواخراعزام آنها به سواحل یمن و ارسال سلاح به حوثی های شیعه و همچنین شاهد اعزام انها به جنگ سوریه در رکاب بشار جنایت کار هستیم.
و همین امر قبول همکاری که بردگی است ما را غافل از درد و رنج و سرمایه های حقیقی و سرمایه گذاری برای نسل های آینده و غافل از ان کرده که ما یک ملت با هویتی تاریخی و صاحب سرزمینی زنده و بی نظیر و کیمیا هستیم و غافل از ان رنج و فقر و قتل عام و اوارگی هستیم که همین نظام بانی و باعث ان به عمد است و در این فقر مالی و تحصیلی چنان غرق مان کردند که تصمیم بهتر برای شرایط بهتر و امیدوار کننده را از ما گرفته و تنها این ذهنیت را بوجود اورده که باید برای زنده ماندن یا سکوت کرد یا همکاری کرد.
.
محمود بلوچ

No comments:

Post a Comment